-
خونه کشی!
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 18:20
می دونم نباید بگم خونه کشی چون اسمش اسباب کشی ...اما من خونه مو کشیدم بیاین به دیدنم http://42cheragh.blogfa.com
-
امتحانای مامان
جمعه 19 خردادماه سال 1385 22:25
سلام.............. خب این که ...نه بزارین اول اینو بگم که مامانم فردا امتحان داره دوستش اشتباهی برگه های ترجمه شو برده..مامان منم که خرخون .. الان بدون جزوه..واسش دعا کنین ۲۰ شه که اگه بیست نشه میزنمش!!! بعدش اینکه من و سارا دیشب آشپزخونه مونو تمییییییییییییز کردیم ....امروزم من واسه شلوارم جادکمه ای دوختم.. خب...
-
تعویض موکت وبلاگ!!
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 17:28
می بینم صورتمو تو آینه با لبی خسته می پرسم از خودم این غریبه کیه از من چی می خواد اون به من یا من به اون خیره شدم باورم نمی شه هر چی میبینم چشمامو یه لحظه رو هم می ذارم به خودم میگم که این صورتکه می تونم از صورتم ورش دارم می کشم دستمو روی صورتم هر چی باید بدونم دستم می گه منو توی آینه نشون می ده میگه این تویی نه هیچ...
-
kiss the lovely face of god
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 12:42
انسان امروز انسان انتظارهای بی پایان است؛گویی زندگی خود را هر روز به تعویق می اندازد . آرزوهای او زنجیره ی پوچی است که تا بی پایان جهان ادامه می یابد و این است که به زندگی او معنا می بخشد . از مقدمه ی در انتظار گودو پ.ن : البته من از تو تقویم چلچراغ نوشتما. پ.ن.۲: کتاب روی ماه خداوند را ببوس رو برای چارمین بار خوندم.
-
تولد
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 12:39
تولدت مبارک
-
باغ های کندلوس
شنبه 13 خردادماه سال 1385 13:25
سلام (چون دلم میخواد!!) امروز تو مدرسه معدل نمره های هندسه رو گرفتم ....چی فکر میکنین؟؟!! با این خوش بینی مضحک که اصلاح مستمر به من ۱۹ بده نمره نهاییم شد ۸/ ۱۴.....خب حالا فکر کنین اصلاح مستمرو یه اپسیلون بیاره پایین و ........ امروز بازم رفتیم سینما ...باغ های کندلوس ......خوب بود.....آبانم اسمه قشنگیه ...نه؟؟ واینکه...
-
رفع بلا
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1385 11:37
سلام (چون دلم میخواد از این به بعد شرافتمندانه زندگی کنم!!) میدونم که نمی تونین باور کنینکه من امتحان هندسه رو دادم......... مهم نیست که چطوری ..اما تابستون نباید هندسه بخونم!! داشتم این چند روزه به یه چیزی فکر میکردم الان هر چی فک میکنم که به چی فک میکردم فکرم نمیاد!!(خب درک کنید!!!امتحان هندسه داشتما ) این که (آخه...
-
تولدش مبارک!!!
یکشنبه 7 خردادماه سال 1385 14:51
تولدت مبارک آناهیتا!!!! پ.ن : اینو نوشتم (همین تبریکا رو!) دلم نیومد یه چیزایی رو نگم ۱- سال دیگه حلول سال تحصیلی از اول مهر به ۱۵ شهریور منتقال گردیده است!!! ۲- بچه هایی که دارن واسه روبوکاپ جهانی میرن ۱۴ تا فرزانگانی تهران+ ۱۰ تا حلی .اژه ای . هاشمی (آخه این عدالته که پسرا کمتر باشن؟؟!!!) باید فرم یه فرم...
-
کیک و شیر کاکائو
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1385 15:19
سلام (فقط واسه اینکه سلامتی میاره!!!) امتحاناست و در گل غلتیدن ما......... میگذره...خوب میگذره.......عالی میگذره.......... نمی دونم چی می خوام بگم اما یه چیزی بوود ها!!! چی؟؟!!! یادم نیست....... این که وقتی پرستاران رو می بینم دقم میگیره از سانسور کردنشون اما بازم دوسش دارم... بعدش اینکه من هی عکسامو آپلود میکنم اما...
-
زندگی
دوشنبه 1 خردادماه سال 1385 12:09
سلام تو وبلاگ یه بنده خدا خوندم که : تمام فلسفه ی زندگی این است : مرگ آرزو یا آرزوی مرگ ......................... نمی دونم چی بگم اما به نظر خیلی خیلی طرز تفکر چرتی میاد( ) بعدش این که من تصمیم گرفتم عوض شم ..نه این که آدم شم ها............... می خوام عوض شم................ البته این قضیه رو به بعد امتحانا موکول...
-
حلول ماه امتحانات
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1385 19:46
نمی دونی چقده دلم تنگ شده بود ...با توام دیگه ...تو نه ....آها آها ..تو رو می گم دیگه ...دایره المعارف قشنگم!!!! از چهارشنبه شروع می کنم : آخرین روز مدرسه . کلی عکس گرفتییییییییییییییم . همه با هم دوست بودیم . بعد مدرسه به جای باشگاه نجوم موندیم مدرسه واسه چکاد قلم .و یکی از فارغ التحصیلا اومد و ما رو مجبور کرد که یه...
-
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1385 19:36
من که باورم نمی شه..... دوم تموم شد !!!!! فردا آخرین روزه............... نه........................... هر کاری می کنم نمی تونم باور کنم که امسال تموم شده.... حالا که داره تموم میشه باید اعتراف کنم که خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوب بود خوب بودیم خوب هستیم خوب خواهیم ماند!! نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت اما ناراحتم!! دلم...
-
گریه
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1385 19:46
من عاشقم... عاشق فیلم دیدن ..عاشق کتاب خوندن ... عاشق دیدن فیلمایی که دوسشون دارم .. من عاشقم ..... عاشق گریه کردن با صدای بلند ... عاشق داد زدن .... عاشق بستنی دورنگ جام جهانی .... من عاشقم .. عاشق مدرسه م .... عاشق کلاسم ... عاشق دوستام (مهم نیست دوستام در مورد من چی فکر می کنن به هر حال من عاشقشونم )..........من...
-
کتابای نازم
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1385 16:14
چون چیزی ندارم که به واسطه ش وبمو بآپم اسم کتابایی رو که از نمایشگاه خریدم تا جایی که یادم میاد رو می نویسم فقط و فقط و فقط به منظور دق دادن شما!!!! (نمی دونین که دق دادن دیگران چه عالمی داره(خب شایدم بدونین..... (اصلا به من چه که می دونین یا نه!!(پرانتزا رو رفتین!! )))) ۱- عطر سنبل عطر کاج . فیروزه جزایری دوما ۲-...
-
دور نمایشگاه در یک روز
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 00:19
امروز ..... بله امروز..... بابا همین امروز دیگه.....۱۴/۲/۸۵ رفتیم نمایشگاه.....نمایشگاه دیگه...نمایشگاه کتاب و مطبوعات!!(وصد البته هایدا و کاله!!!) خیلی خوب بود ...خیلی خوب بودیم....خیلی خوب هستیم..خیلی خوب خواهیم موند.... کلی کتاب خریدن(مردمو می گم!!) من و لیلا که همه ش از وقتی رفتیم دنبال کاله فروشی بودیم بالاخره در...
-
روزمون مبارک!!
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1385 16:04
امروز روزمون بود. روزمون مبارکا(الف کثرت!!) خیلی خوب بود. عالی بود عالی بودیم. عالی هستیم. واااااااااااااااااااااای خدا جونم این روزا چقده خوش میگذره!!!!!!!!!!!!!!!! الهی مرسی!! ادامه ی سفرنامه رو می تونین تو وب بهاره بخونین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اینم یه شماره که رو دیوار آتشکده نوشته بودن و نویسنده گفته بود که : با من...
-
این سکوت اما بین ما ..........
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1385 18:31
سلام..... اگه گفتین فایده ی دوست همکلاسی همگروهی وب نویس چیه؟؟؟ این که وقتی تو دفتر مستندات سفر(!!!) رو گم می کنی البته با همیاری دوستات!!! اون هست که خاطرات یزد رو بنویسه!! مرسی!!! http://www.harfayejamoonde.persianblog.com و یه دوست خوب که عکسا رو بزاره! http://www.pulldown.tk فقط اینو بگم که... دفترمون گم شد ........
-
بازگشت گودزیلا!!!
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 14:15
سلاااااااااااااااااااااام گلما!! من برگشتم .............. من اومدم............... با کلی خنده و شادی و خاطره..... با قاطر.............. با دوستام.................... جاری در لحظه های ناب بودن!!! همه شو می نویسم.... واسه خودم................. واسه دایره المعارفم اما الان ................ تا بعد!!
-
مسافرت اونم با بچه ها!!!
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1385 17:26
سلام .... سلام ....سلام.....سلام............ دارم میرم یزد با قطار!با مدرسه!با بچه ها! با چمدون!با کیسه خواب! با کرانچی! با دلستر! با ام پی تری پلیری که با قلدری خریدم! با شادی! با کفش! با دوستام! با آهنگ! با نقوی! با خوشحالی! با خنده! با قطار! با بچه ها! با بی کتابی! با پفک! با تخمه! با خنده! با قهقهه!! دارم...
-
بالا بلندی
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 16:22
این واسه دبروزه:عیدتون مبارک این واسه چند روز قبله دیروزه:دسترسی (!!!؟؟؟) به انرجی هسته ای مون مبارک این واسه الآنه:خوابم میاد!!! این واسه دیروز دم غروبه که هوا بدفرم خوب بود: من دلم(دل من؟! من؟! دلم؟! هر دو مون؟؟!!!) بالابلندی می خواد..... آره...من می خوام بالابلندی بازی کنم... من دلم می خواد به جای این که فشار کف...
-
هی خانم کجا؟کجا؟
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1385 22:24
سرگردان نگاه می کنم........... می آیم... می روم..... آن گاه درمی یابم که..... همه چیز یکسان است و با این حال نیست.... برگرفته از یکی از آهنگای فرهاد آلبر کامو گفته که فکر کردن آغاز زوال آدمی است ..من نظری درباره اش ندارم اما اگه شما نظری دارین...حتما بگین مرسی!!
-
تصور کن!!!!!
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1385 17:19
فکر کنین(فکرشو که نمی شه کرد..پس تصور کنین گرچه تصور کردنش سخته(پیشاپیش مرسی از همکاری))که ساعت ۱۰ شب باشه /خوابت بیاد /شبکه ی چهار سینما ماورا بده/خوابت بیاد /تو تا ساعت ۷ بیرون بوده باشی و تا ساعت ۹و نیم خواب/خوابت بیاد /۴۰ تا سوال ریاضی داشته باشی که حل کنی /خوابت بیاد /امتحان شیمی داشته باشی / خوابت بیاد/ گرسنه ت...
-
please forgive me!!
شنبه 19 فروردینماه سال 1385 15:58
امروز سما تو مدرسه از ساعت ۲-۷ گیر داده که تو مدرسه بوی( کفش+شکر )سوخته میاد!!!!! خوب ما موندیم که تو از کجا فمیدی که....... امروز سر کلاس اصلاح پذیر داوطلبیده.... به پای تابلو رفتیده....اصلاح پذیر خودش ریپ می زد حالا هر ۲ دیقه میگه که این سوالو به بچه ابتداییم بدی بلده!!!(روی منو میرین!! ) من عاشق این ترانه هم که می...
-
خدا جونم
جمعه 18 فروردینماه سال 1385 00:58
سبز سبزم ریشه دارم در زمستان هم بهارم شور و شوق و شادی ام را از خدایم هدیه دارم... ................................ ........................... من با این آهنگ من کلی حال می کنم......................... کلی حرف دارم اما خوابم میاد....
-
بارون
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1385 18:47
گاهی وقتا آدم دوست داره یه نفرو خفه کنه ؛بزنه ؛بکشه چون زورش نمی رسه خودشو خفه می کنه ؛میزنه؛میکشه گاهی وقتا آدم دوست داره بخنده چون تواناییشو نداره ؛گریه می کنه گاهی وقتا آدم می خواد یه چیزی بگه ؛چون نمی تونه فقط گوش می ده گاهی وقتا آدم می خواد تو بغی یه نفر گریه کنه ؛چون بغلی یافت می نشود الکی می خنده گاهی وقتا آدم...
-
سفر به ولایت
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1385 00:35
سلااااااااااااااااااااام.....من الان تو ولایتمونم.(ولایطمونم؟ولایتتونم؟ولایطشونم؟).!!!تو خونه ی مامان بزرگم ..پای سیستم خاله هام..اینجا کلی چیزای باحال هست مثلا یه دختره که کنار صفحه هی واسه خودش می رقصه!!! خب..خاله م اومد دختره رو فرستادیم رفت (خب بیچاره خسته می شه!!)این کامپیوتره یه برنامه ی پینت داره که همه چیزو...
-
منگلاریته!!!
یکشنبه 6 فروردینماه سال 1385 13:22
دوستان ببینین پست قبلی چه استون کرد!!!(یعنی:شما رو اسگل کرد)..در ضمن لیلا :من که منگل نیستم ..تو هم که نیستی.. اما کامپیوتر من و بلاگ اسکای و ....منگلن پس به من چه....!!! در مورد فرشته ی معصوم....شوخی ام قبلا می کردیم ..الان یادت رفته(ها؟نفمیدین؟؟؟به شما چه آخه..کسی که بخواد بفمه میفمه!!) در مورد اون عزادارمبگم که تو...
-
عکسای هفت سین مدرسه
شنبه 5 فروردینماه سال 1385 13:52
-
شگفت انگیز ناکه!!!
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 23:17
سلام.... من الان تو حالت شگفت انگیزناکیم که...!!!یه متر و نیم مطلب نوشتم بعد یه آدمه باحال کامنت گذاشته که:چن سالته؟؟؟ من الان شگفتم که چه ربطی داره!!!!می خواین تو ذقم بزنین خب کامنت نزارین .. امروز همراه با عهد و عیال(همون بابا و مامانه مدرن!!)رفته بودیم پارک اونم از نوع لاله ش!!! من و همشیره داشتیم بدمینتون می کردیم...
-
فیلم!!!!
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 15:45
امسال تلویزیون همه ی ملتو شگفت زده کرده این شکلی!! آقا و خانم اسمیت...شاه آرتور.....اسمه بقیه شون یادم نمی یاد اما مهم تر از همه : خیلی دور خیلی نزدیک......... وای من عاشق این فیلمم!!! پارسال که رفتم دیدمش تا دو سه روز با فیلم کیف کردم ..عالی بود ....من که خیلی دوسش دارم اگه ندیدین خیلی *** هستین!! تیکه هایی که من...