دایره المعارف بی نزاکتی

به تصویر کشیدن من برای من در لا به لای این دست نوشته ها

دایره المعارف بی نزاکتی

به تصویر کشیدن من برای من در لا به لای این دست نوشته ها

زندگی

سلام

تو وبلاگ یه بنده خدا خوندم که :

تمام فلسفه ی زندگی این است : مرگ آرزو یا آرزوی مرگ .........................

نمی دونم چی بگم اما به نظر خیلی خیلی طرز تفکر چرتی میاد()

بعدش این که من تصمیم گرفتم عوض شم ..نه این که آدم شم ها............... می خوام عوض شم................

البته این قضیه رو به بعد امتحانا موکول گردانیده ام !! (خودتون می دونین که معوض شدن تو امتحانا مضره!!!)

می خوام وقتی میگم من این چیزو دوست دارم دیگه ولش نکنم ..خفتشو بچسبم...

من می خوام عوض شم (البته بعد امتحانا !!) پس هستم

من اگه هستم باید عوض شم ..اگرم نیستم که باید باشم !!!

پس تا بعد ...

دوستون دارم ( ضمیر  و ن  برمیگرده به همه ی اونایی که زیر بار انسان شدن نمیرن !!!)

خدایا افزون کن توانایی شاد بودنمان ...............

حلول ماه امتحانات

نمی دونی چقده دلم تنگ شده بود ...با توام دیگه ...تو   نه ....آها آها ..تو رو می گم دیگه ...دایره المعارف قشنگم!!!!

از چهارشنبه شروع می کنم : آخرین روز مدرسه .  کلی عکس گرفتییییییییییییییم . همه با هم دوست بودیم . بعد مدرسه به جای باشگاه

 نجوم موندیم مدرسه واسه چکاد قلم .و یکی از فارغ التحصیلا اومد و ما رو مجبور کرد که یه دیقه سکوت کنیم واسه دیوار نوشته هاشون که

 مدرسه روشو رنگ زده . البته ۱۵ ثانیه ی آخرو  اجازه داد که سکوت نباشیم و به جاش دیوارو بنویسانیم !!!

خلاصه چهارشنبه عالی بود

پنج شنبه + جمعه : پلاس خونه ی خاله م . خوش گذشت .

شنبه : امتحان مثلثات . آتش بس . خداحافظ گری کوپر . (اگه مامانم اینو ببینه می کشتم که وسطه امتحانا کتاب گرفتم !!) 

 

زندگی داره میگذره ..خوب .....

فعلا ...خوش باشین و شاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

پ.ن ک حلول ماه امتحاناتونم مبارک و خجسته!!!

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای

من که باورم نمی شه..... دوم تموم شد !!!!!

فردا آخرین روزه...............

نه...........................

هر کاری می کنم نمی تونم باور کنم که امسال تموم شده....

حالا که داره تموم میشه باید اعتراف کنم که خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی  خوب بود  خوب بودیم خوب هستیم خوب خواهیم ماند!!

نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت اما ناراحتم!! 

دلم گریه می خواد

نمی تونم بنویسم ... نمی خوام بنویسم ....می خوام داد بزنم ...............

دااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

یعنی تموم شد؟

نه؟!؟

آره ؟؟!!

 هر چی که بود گذشت اما منم مثه خیلیا(کیا !!؟؟) آدم نشدم ..

مرسی خدا جون که نمی زاری آدم شم .....

آدما تکرارین

آدما عادت می کنن .. آدما واسه هم عادت می شن ..... آدما فراموش می کنن... آدما فراموش می شن ...

مرسیییییییییییی خدا جونم که آدم نیستم !!!!

بارخدایا لحظه به لحظه بیفزای بر توانایی شاد بودنم................