دایره المعارف بی نزاکتی

به تصویر کشیدن من برای من در لا به لای این دست نوشته ها

دایره المعارف بی نزاکتی

به تصویر کشیدن من برای من در لا به لای این دست نوشته ها

یادداشت۲

سلام.......(چرا جواب سلاممو نمی دی؟؟ها؟چی؟تو دلت دادی..مگه نمی دونی که جواب سلامو باید بلند داد حالا جواب بده   سلاااااااام)

خوندن قسمت آبی به افراد کم حوصله توصیه نمیشه!! نخونین بعدش فش بدین ها..........من گفتم!

پنج شنبه پا شدم با  جون کندن برم کلاس عربی و آمار جبرانی!!وقتی رسییدمی به مدرسه الفتی را دیدمی که گفتا:مهتاب از

برای المپیاد شیمی آمده ای؟؟؟ منم یه ذره(زره؟ظره؟ضره؟)کله مو خاروندم (تو دلم گفتم از آمار که بدتر نیست!!)سریع

گفتمی :آری..از کدامین سو باید به کلاس روم؟ ..و دویدم به سوی کلاس!! هیچی دیگه ...سر کلاس نشستم....معلممونم درس داد

ما هم نفهمیدیم ..........(بقیه ش خیلی بامزه ست اما اصلا حال ندارم تعریفکنم...اصرارم نکین حتی شما دوست عزیز!!)فقط یه

 چیزی بگم این معلمه به چشم برادری اینقده بامزه ست!!!فکر کنین پسر ۱۹ ساله لپاش قرمز باشن!!دیدین چه بامزه است؟؟؟

بعده کلاس شیمیم با لیلا رفتیم فاینال زبان بدیم.. نشستیم سر جلسه ..معلممون اومد(بیچاره مریض بود ...!!) برگه

 ها رو داد مام جواب دادیم بعده یه نیم ساعت من برگه مو با ماله لیلا چک کردم دیدم کاملا شبیه همن!!(تو دلم یه صدآفرین به

خودم گفتم یکی به لیلا!!)بعدش پا شدیم مثه شاسکولا با هم برگه هامونو دادیم ...(فکر کنین معلممون هر چقدم گیج باشه تابلو

می فهمه ما تقلبیدیم!!) حالا بعد امتحان لیلا می گه من همه رو از رو تو زدم!!!منم به امید لیلا با اون چک کردم!!!فکر کنین من و

لیلا خودمونو دور زدیم!!!(بابا مهارت!!) تازه بعده امتحان با آرامش  کاملبا حالت مسخره آنه ای(این کلمه رو از محد یاد گرفتم

) رفتیم دو تا بستنی قیفی گنده گرفت!!(من که پول نداشتم لیلا

گرفت)تو خیابون لیس زدیم!!!!

شما هم اکنون قادر خواهید بود به غلظت شاسکولیت من و لیلا پی ببرین!!

اصل مطلب:ببینین من اصلا نمی خواستم اون بالاییا رو بنویسم چون اینجا دفتر خاطرات نیست اما دلم خواسته که بنویسم.......

مشکلیه؟؟؟؟ ها؟؟؟ الانم حال ندارم اصل مطلبو بنویسم ...چیه؟باز مشکلیه؟؟؟

از خدا می خوام که توانایی شاد بودنمونو افزون کنه(می بینین من چه آدم رئوفی(بابا کلمه!!)هستم واسه شما هام دعا می کنم!!)

پس فعلا.

تا بعد.................

پ.ن:این بلاگ اسکای انقده خنگه که ی رو وصل نمی کنه!!

یادداشت

بلاگ اسکای الهی بمیری که منو کشتی!!

یه ساعت تایپ کردم همش پرید...الانم به دلیل افسردگی دیگه  آپ نمی کنم...(این دومیه خیلی باحاله..نه؟؟)

یادداشتی به دلیل عدم وجود خرس مهربون(هاشمی)

سلام ...........ما شادیم......ما شادیم پس تو سایتیم ..ماتو سایتیم پس خرس مهربون نیست...(ما=من وسنا)یا

به عبارت دقیق تر من و مهتاب (آخ انگشتش  له شدبه وسیله من ) با اینا که وایستادن و در حال انجام در فعالیت های مفید و کاملا علمی در رابطه با شیمی هستیم و شعفمند از معدوم شدن خرس مهربون

واسه ی این مهتاب بیچاره بد بخت که از دنیای مادی بریده و به دنیای عرفان گرویده و دنیا را مثه بینی بز می دونه

دعا کنید ولی لازم به ذکره بازم برای عید لباس می خواد دعااااااااااااااااااااااااااااااااکنین...تو فایناله زبان قبول شه

منم!!(مهتابم دیگه.)این سنا خل شده .زنگ خورد

راستی به آزاده و زهرا و فاطمه و بهاره به خاطر مقبول شدنشون در المپیاد ریاضی تبریک می گم و همچنین عمرا اگه به نازنین تبریک بگم و به اجبار سنا به سایر مقبولین حالااا تبریک می گم.........

برم

ادامه دارد ........(تنهادر خانه!!!)