دایره المعارف بی نزاکتی

به تصویر کشیدن من برای من در لا به لای این دست نوشته ها

دایره المعارف بی نزاکتی

به تصویر کشیدن من برای من در لا به لای این دست نوشته ها

گریه

سلاخی زار می گریست

به قناری کوچکی دل باخته بود.................

                                                    (شاملو)

حالم بده!!

حالم بده ..حال جسمی ..حال روحی...دارم می میرم !!!شایدم دارم زنده می شم ..اما هر چی که هست حالم بده.................

امروز فهمیدم که چه دنیای کوفتی می شد اگه می تونستم ذهن بقیه رو بخونم

نمی دونم اسمشو چی بزارم!!

دو تا خبر دارم یه خوب یه خیلی بد!!!

۱- زبان پاس شدم(مرسی معلم خوب و دلسوز و شمع راه و الهی قربونت برم و.............)

۲-المپیاد شیمی قبول نشدمالبته نباید زیاد ناراحت شم باید بیشتر عصبانی باشم از دست خودم..از دست این اخلاق

کوفتیم که حتی نمی تونم واسه خودم کاری کنم!!!(بیخیال الان حال شما رو هم می گیرم!!)

امروز به مناسبت قبولی زبان با لیلا رفتیم کافی شاپ!!(بابا ما دیگه ته اعتماد به نفسیم!!!) همه دونفری بودن اما منو لیلا دو تا یه

نفر بودیم!!

به نظر شما اگه یه نفر که خیلی باهاش دوستین و ......فکر کنه بهش نارو زدین و بهتون بگه برین گم شین باید چیکار کرد؟؟؟اگه

فمیدین بگین تا من به اون کسی که این شکلی شده بگم تا اون بره به دوستش بگه تا دوستش بفمه که اشتباه می کنه!!

(پیشاپیش از همکاری شما ممنانیم!!!( ته کلمه بود دیگه!!!ممنان!!))

الان کلی چیز خوندم بیام بنویسم اما همش از مخم پرید!!

پس.

تا بعد

شاد باشین...اگه با لبخند نمی شه قهقهه بزن............